تقریبیapproximate 2واژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] مربوط به تقریب [زبانشناسی] آوای گفتاری که نقش همخوان دارد اما با تقریب باز اندامهای تولید مربوط تولیـد میشود متـ . ناسوده
اقلام تقریبیadjustable itemsواژههای مصوب فرهنگستاناقلامی در فهرست مقادیر که تعیین قطعی مقادیر آنها به سنجش و اندازهگیری مجدد بستگی دارد
مشتق تقریبیapproximate derivativeواژههای مصوب فرهنگستانتعمیمی از مفهوم مشتق که در آن به جای حد معمولی، حد تقریبی (approximate limit) به کار برود
اقلام تقریبیadjustable itemsواژههای مصوب فرهنگستاناقلامی در فهرست مقادیر که تعیین قطعی مقادیر آنها به سنجش و اندازهگیری مجدد بستگی دارد
مشتق تقریبیapproximate derivativeواژههای مصوب فرهنگستانتعمیمی از مفهوم مشتق که در آن به جای حد معمولی، حد تقریبی (approximate limit) به کار برود
اقلام تقریبیadjustable itemsواژههای مصوب فرهنگستاناقلامی در فهرست مقادیر که تعیین قطعی مقادیر آنها به سنجش و اندازهگیری مجدد بستگی دارد
مشتق تقریبیapproximate derivativeواژههای مصوب فرهنگستانتعمیمی از مفهوم مشتق که در آن به جای حد معمولی، حد تقریبی (approximate limit) به کار برود