تلازنلغتنامه دهخداتلازن . [ ت َ زُ ](ع مص ) انبوهی کردن مردم و فراهم آمدن بر آب و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلاجنواژهنامه آزادتلاجن درگویش مازنی به 2 بخش (تلا)=خروس .(جن)=مخفف جنگ است گیاهی است بوته ای به ارتفاع یک متر واندی.بوته اش خاصیت دارویی دارد