تلاطثلغتنامه دهخداتلاطث . [ ت َ طُ ] (ع مص ) برهم زدن موج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلاطم موج . (از اقرب الموارد). || یکدیگر را بدست زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلططلغتنامه دهخداتلطط. [ ت َ ل َطْ طُ ] (ع مص ) منکر شدن حق کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تلطی شود.
متلاطثلغتنامه دهخدامتلاطث . [ م ُ ت َ طِ] (ع ص ) موج بر هم زننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلاطث و متلاطس شود.
متلاطثلغتنامه دهخدامتلاطث . [ م ُ ت َ طِ] (ع ص ) موج بر هم زننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلاطث و متلاطس شود.