تلاویلغتنامه دهخداتلاوی . [ ت َ ] (ع مص ) گردآمدن مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اجتماع . (اقرب الموارد).
پتلوپلغتنامه دهخداپتلوپ . [ پ َ ](اِ) نان خورشی است که از ماست و شیر و مغز گردکان سازند. بتکوب . و ظاهراً مصحف پتکوب یا بتکوب باشد.
تلاوةلغتنامه دهخداتلاوة. [ ت ِ وَ ] (ع مص ) خواندن قرآن را. تلوت القرآن و نحوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قرأت . (اقرب الموارد). تلاوت . رجوع به تلاوت شود.
تلاحیلغتنامه دهخداتلاحی . [ ت َ ] (ع مص ) باهم پیکار کردن و خصومت نمودن و دشنام دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از مجمل اللغة). تنازع . (صراح ). خصومت . کارزار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
متلاویلغتنامه دهخدامتلاوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل وو») جمعشده و فراهم آورده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلاوی شود. || متحد و متفق و هم عقیده . (ناظم الاطباء).
متلاویلغتنامه دهخدامتلاوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ل وو») جمعشده و فراهم آورده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلاوی شود. || متحد و متفق و هم عقیده . (ناظم الاطباء).
علی تیتلاویلغتنامه دهخداعلی تیتلاوی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد تیتلاوی . ریاضی دان بود. او را رساله ای است در حساب که در سال 1150 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت .(از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الازهریة ج 6 ص <span class="hl" d