تلبیس کردنلغتنامه دهخداتلبیس کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تزویر کردن و خلاف عرضه کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
تلبسلغتنامه دهخداتلبس . [ ت َ ل َب ْ ب ُ ] (ع مص ) آمیخته و مبهم گردیدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در دست چفسیدن طعام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چسبیدن غذا بدست . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) پوشیدگی و پوشیدگی لباس . (ناظم الاطباء)
تلبیسلغتنامه دهخداتلبیس . [ ت َ ] (ع مص )درآمیختن و پنهان داشتن مکر و عیب از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشیدن حقیقت و اظهار خلاف ماهیت چیزی . (از تعریفات جرجانی ). || (اِ) فریب و حیله و مکر و تزویر و کذب و دروغ و خدعه و ریا و غدر و آلایش و فساد و تکذیب و
تلبیسفرهنگ فارسی عمید۱. پوشاندن.۲. پنهان داشتن مکر و عیب خود از مردم.۳. فریب و خدعه به کار بردن.۴. چیزی را برخلاف آنچه هست به مردم وانمود کردن؛ پوشاندن حقیقت امری؛ پنهان کردن حقیقت.
تلبیسلغتنامه دهخداتلبیس . [ ت َ ] (ع مص )درآمیختن و پنهان داشتن مکر و عیب از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشیدن حقیقت و اظهار خلاف ماهیت چیزی . (از تعریفات جرجانی ). || (اِ) فریب و حیله و مکر و تزویر و کذب و دروغ و خدعه و ریا و غدر و آلایش و فساد و تکذیب و
dissemblingدیکشنری انگلیسی به فارسیمخلوط کردن، پنهان کردن، نادیده گرفتن، تلبیس کردن، تدلیس کردن، وانمود کردن، بهانه کردن، خشکه مقدس بودن
تلبیسلغتنامه دهخداتلبیس . [ ت َ ] (ع مص )درآمیختن و پنهان داشتن مکر و عیب از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشیدن حقیقت و اظهار خلاف ماهیت چیزی . (از تعریفات جرجانی ). || (اِ) فریب و حیله و مکر و تزویر و کذب و دروغ و خدعه و ریا و غدر و آلایش و فساد و تکذیب و
تلبیسفرهنگ فارسی عمید۱. پوشاندن.۲. پنهان داشتن مکر و عیب خود از مردم.۳. فریب و خدعه به کار بردن.۴. چیزی را برخلاف آنچه هست به مردم وانمود کردن؛ پوشاندن حقیقت امری؛ پنهان کردن حقیقت.
تلبیسفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمیختگی، تدلیس، تهویه، حیله، دروغپردازی، دسیسه، نیرنگ، مکر، تزویر، خدعه، ریا، نیرنگسازی ۲. نیرنگ ساختن ۳. حقیقتپوشی
تلبیسلغتنامه دهخداتلبیس . [ ت َ ] (ع مص )درآمیختن و پنهان داشتن مکر و عیب از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشیدن حقیقت و اظهار خلاف ماهیت چیزی . (از تعریفات جرجانی ). || (اِ) فریب و حیله و مکر و تزویر و کذب و دروغ و خدعه و ریا و غدر و آلایش و فساد و تکذیب و
تلبیسفرهنگ فارسی عمید۱. پوشاندن.۲. پنهان داشتن مکر و عیب خود از مردم.۳. فریب و خدعه به کار بردن.۴. چیزی را برخلاف آنچه هست به مردم وانمود کردن؛ پوشاندن حقیقت امری؛ پنهان کردن حقیقت.
تلبیسفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمیختگی، تدلیس، تهویه، حیله، دروغپردازی، دسیسه، نیرنگ، مکر، تزویر، خدعه، ریا، نیرنگسازی ۲. نیرنگ ساختن ۳. حقیقتپوشی