تلهجلغتنامه دهخداتلهج . [ ت َ ل َهَْ هَُ ] (ع مص ) شیفتگی و حرص . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تلهجم شود.
تلهیزلغتنامه دهخداتلهیز. [ ت َ ] (ع مص ) لگد زدن بر سینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشت زدن بر استخوان بناگوش و پس و بن گردن کسی . (از اقرب الموارد).
تلحزلغتنامه دهخداتلحز. [ ت َ ل َح ْ ح ُ ] (ع مص ) بخیل دشوارخوی شدن . || پس ماندن و درنگ کردن . || آب راندن دهن به حرص خوردن انار ترش و جز آن . || جامه برچیدن جهت جنگ و سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلحظلغتنامه دهخداتلحظ. [ ت َ ل َح ْ ح ُ ] (ع مص ) تنگ شدن و برچفسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ع اِ) تنگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تلحیجلغتنامه دهخداتلحیج . [ ت َ ] (ع مص ) درهم کردن و آمیختن خبری را و آشکار کردن خلاف آنکه در دل است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متلعجةلغتنامه دهخدامتلعجة. [ م ُ ت َ ل َع ْ ع ِ ج َ ] (ع ص ) زن بسیارشهوت جوشان گرم کس . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). زن پرشهوت گرم فرج . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلعج شود.