تلفظ کردنلغتنامه دهخداتلفظ کردن .[ ت َ ل َف ْ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لفظی را به زبان آوردن . کلمه ای را ادا کردن . رجوع به تلفظ و لفظ شود.
تلفظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کردن، ادا کردن، خواندن، قرائت کردن، تلاوت کردن، برزبان آوردن، گفتن، بیان کردن، حرف زدن، اظهار کردن پیش خواندن، صداکردن، داد زدن لکنتداشتن آواز خواندن، خوانندگی کردن ◄ نواختن
تلفظلغتنامه دهخداتلفظ. [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] (ع مص ) سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تکلم و بیان و ادای حروف شمرده بطور وضوح . (ناظم الاطباء). || از دهان انداختن چیزی . (آنندراج ).
تلفظلغتنامه دهخداتلفظ. [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] (ع مص ) سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تکلم و بیان و ادای حروف شمرده بطور وضوح . (ناظم الاطباء). || از دهان انداختن چیزی . (آنندراج ).
متلفظلغتنامه دهخدامتلفظ. [ م ُ ت َ ل َف ْ ف ِ ] (ع ص ) سخن گوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تکلم کننده و سخن گوینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلفظ شود.
تلفظلغتنامه دهخداتلفظ. [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] (ع مص ) سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تکلم و بیان و ادای حروف شمرده بطور وضوح . (ناظم الاطباء). || از دهان انداختن چیزی . (آنندراج ).