تنآسا

مترادف

بیحال، بیعار، بیغیرت، تنبل، تنپرور، خوشگذران، کاهل، لاقید، لش ≠ کوشا

جست‌وجوی دقیق

تنآسا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indolent, lazy

تنآسا

فرهنگ مترادف و متضاد

بیحال، بیعار، بیغیرت، تنبل، تنپرور، خوشگذران، کاهل، لاقید، لش ≠ کوشا

جست‌وجوی هم‌آوا

تنآسایی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indolence

تنآسایی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. تنبلی، تنپروری، کاهلی، لاقیدی ≠ کوشایی، تلاشگری، جهد ۲. رفاهجویی، رفاهطلبی

تناصی

لغت‌نامه دهخدا

تناصی . [ ت َ ] (ع مص ) موی پیشانی یکدیگر گرفتن قوم در خصومت . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || تقرب و تقابل طلح و سیال (دو نوع گیاه ) چنانکه این بر آن و آن بر این درآید با وزش باد. (از اقرب الموارد).

تناسی

لغت‌نامه دهخدا

تناسی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تناس . مبتلی به تناس . خداوند علت فتق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تناس شود.

تناسی

لغت‌نامه دهخدا

تناسی . [ ت َ ] (ع مص ) فراموش کردن . (زوزنی ). فراموش نمودن . (زوزنی ) (آنندراج ). فراموش گردانیدن کسی را. یقال : تناسه الشی ٔ؛ ای انساه ُ ایاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

جست‌وجوی مشابه

تنآسایی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indolence

تنآسان

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آسوده، مرفه ۲. راحتطلب، رفاهزده ≠ سختکوش ۳. خوشگذران، عیشطلب ۴. تندرست، سالم ۵. تنآسا، تنبل، تنپرور ≠ تلاشگر، زرنگ، ساعی

تنآسانی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آسایش، آسودگی ۲. تنبلی، کاهلی ≠ تلاش، تلاشگری، سختکوشی ۳. خوشگذرانی، رفاه، رفاهزدگی

تنآسایی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. تنبلی، تنپروری، کاهلی، لاقیدی ≠ کوشایی، تلاشگری، جهد ۲. رفاهجویی، رفاهطلبی

جست‌وجوی متن

بدو

فرهنگ مترادف و متضاد

فعال، پرتلاش، تلاشگر، زحمتکش ≠ تنآسا، تنبل

پرتلاش

فرهنگ مترادف و متضاد

پرکار، ساعی، کوشا، کوشنده، مجد ≠ تنآسا، تنبل

بخوروبخواب

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. تنآسا، تنبل، تنپرور ۲. تنآسایی، تنبلی، تنپروری

سایهپرورد

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. سایهپرورده، راحتطلب، تنآسا، سایهنشین ۲. آسوده ۳. مفتخور

فعال

فرهنگ مترادف و متضاد

پرکار، ساعی، سختکوش، کارآمد، کارآ، کاری، کوشا، مجد ≠ تنآسا

جست‌وجوی هم‌آغاز

تنآسایی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indolence

تنآسان

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آسوده، مرفه ۲. راحتطلب، رفاهزده ≠ سختکوش ۳. خوشگذران، عیشطلب ۴. تندرست، سالم ۵. تنآسا، تنبل، تنپرور ≠ تلاشگر، زرنگ، ساعی

تنآسانی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آسایش، آسودگی ۲. تنبلی، کاهلی ≠ تلاش، تلاشگری، سختکوشی ۳. خوشگذرانی، رفاه، رفاهزدگی

تنآسایی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. تنبلی، تنپروری، کاهلی، لاقیدی ≠ کوشایی، تلاشگری، جهد ۲. رفاهجویی، رفاهطلبی

ترجمه مقاله