تناتللغتنامه دهخداتناتل . [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) دراز گردیدن و انبوه شدن علف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تناثللغتنامه دهخداتناثل . [ ت َ ث ُ ] (ع مص ) ریختن . یقال : تناثلوا الیه ؛ ای انصبوا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنتللغتنامه دهخداتنتل . [ ت َ ت َ ] (ع ص ) کوتاه . تنتاله مثل آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تنتیللغتنامه دهخداتنتیل . [ ت َ ] (ع ص ) رجل تنتیل ؛ مرد کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تانتاللغتنامه دهخداتانتال . (فرانسوی ، اِ) نوعی از مرغان بلندپای برنگهای سفید و گلی دارای خالهای سیاه از جانوران نواحی استوائی آمریکا است .
متناتللغتنامه دهخدامتناتل . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) علف دراز و انبوه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). علف دراز شده وانبوه گشته . (ناظم الاطباء). و رجوع به تناتل شود.
متناتللغتنامه دهخدامتناتل . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) علف دراز و انبوه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). علف دراز شده وانبوه گشته . (ناظم الاطباء). و رجوع به تناتل شود.