لغتنامه دهخدا
تناظر. [ ت َ ظُ ] (ع مص ) بهم نظر کردن . (زوزنی ). بریکدیگر نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || تناظرت النخلتان ؛ یعنی ، نگریست خرمابن ماده بسوی نر و گشنی حاصل نشد یا که گشنی داده نشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || مقاب