تنحومتلغتنامه دهخداتنحومت . [ ] (اِخ ) (عزاداری ) و او پدر یکی از رؤسایی بود که تحت اقتدار جدلیا بودند. (دوم پادشاهان 25:32. کتاب ارمیا 40:8) (از قاموس کتاب م
تنعماتلغتنامه دهخداتنعمات . [ ت َ ن َع ْ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ تنعم . عیش و عشرتها. (غیاث اللغات ). رجوع به تنعم و دیگر ترکیبهای آن شود.