لغتنامه دهخدا
تناسل . [ ت َ س ُ] (ع مص ) زه و زاد پدید آمدن . (زوزنی ). از یکدیگر زادن . (منتهی الارب ) (از دهار) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از هم زائیدن . (غیاث اللغات ) : هرکه خدمت ... کسی را کند که قدر آن نداند همچنان آن کس است که بصورت گرمابه ب