توانستلغتنامه دهخداتوانست . [ ت ُ / ت َ ن َ / ن ِ ] (مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم توانستن . توانائی . توان . اسم از توانستن . اسم مصدر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تا توانستم ندانستم چه بودچونکه دا
توانستگویش اصفهانی تکیه ای: bišârama طاری: tiqeš bešvund طامه ای: bešârtame طرقی: teqeš bešvund کشه ای: tiqeš bešvund نطنزی: tonest / tiqeš bešberi
توانستگویش خلخالاَسکِستانی: bəšâstəš دِروی: bə.ša.s شالی: bəšasəš کَجَلی: bö.zân.əst.eš کَرنَقی: bətânəsəše کَرینی: bəzânəsəšə کُلوری: bətânəsəš گیلَوانی: bətânəsəš لِردی: bətânəsəšə
توانستگویش کرمانشاهکلهری: tüyanes گورانی: tüyanes/ atwânes سنجابی: tüyanes کولیایی: atünes زنگنهای: tüyanes جلالوندی: tünyâ/tünest زولهای: tünyâ/tünest کاکاوندی: tünyâ/tünest هوزمانوندی: tünyâ/tünest
توانستنفرهنگ فارسی عمیداز عهدۀ انجام دادن کاری برآمدن؛ قدرت بر کاری داشتن؛ توانا بودن؛ توانایی داشتن؛ یارستن.
توانستنلغتنامه دهخداتوانستن . [ ت ُ / ت َ ن َ /ن ِ ت َ ] (مص ) (از: توان + َستن ، پسوند مصدری ) پهلوی «توانیستن » . قدرت داشتن .مقتدر بودن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). استطاعت . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). قوت و قدرت داشتن
ارزش روابطعمومیpublic relations value, PR valueواژههای مصوب فرهنگستانارزش مالی فعالیتهای روابطعمومی که ازطریق محاسبۀ هزینۀ آن دسته از تبلیغاتی تعیین میشود که چنانچه انجام میشد میتوانست جایگاه سازمان را ارتقا دهد
پولینلغتنامه دهخداپولین . [ پ ُ ی َ ] (فرانسوی ، ص نسبی ) در باب عملی اطلاق میشد که بوسیله ٔ آن طلبکاری می توانست الغای حکمی را که بدهکاری برای اثبات حق خود بتقلب صادر کرده است بخواهد.
بانتالغتنامه دهخدابانتا. (اِخ ) نام دانشمندی که در 1916 م . توانست حالت «بین جنسی » را در بعضی از جانوران از آنجمله سیموسفالوس و تولوس کشف کند. (از بیولوژی تألیف خبیری ج 1 ص 252).
توانستنفرهنگ فارسی عمیداز عهدۀ انجام دادن کاری برآمدن؛ قدرت بر کاری داشتن؛ توانا بودن؛ توانایی داشتن؛ یارستن.
توانستنلغتنامه دهخداتوانستن . [ ت ُ / ت َ ن َ /ن ِ ت َ ] (مص ) (از: توان + َستن ، پسوند مصدری ) پهلوی «توانیستن » . قدرت داشتن .مقتدر بودن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). استطاعت . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). قوت و قدرت داشتن