تودانلغتنامه دهخداتودان . (اِخ ) (امیر...) از امرای مغول است که به امر هلاکوخان ایالت دیار بکر و دیار ریبه را در عهده گرفت . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 104 شود.
تودانلغتنامه دهخداتودان . (اِخ ) از امرای مغول است که در جنگ با امیر اشرف منهزم گردید. رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی چ بیانی ص 176 شود.
تودانلغتنامه دهخداتودان . (اِخ ) دهی از دهستان الند است که در بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع است و 128 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تَوَدُّونَفرهنگ واژگان قرآندوست دارید(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد )
توپیدنلغتنامه دهخداتوپیدن . [ دَ ] (مص ) به سختی عتاب کردن . تشر زدن . با آواز بلند مؤاخذه کردن . پرخاش کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).