توذللغتنامه دهخداتوذل . [ ت َ وَذْ ذُ ] (ع مص ) بریدن گوشت را بی تقسیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
تودلیفرهنگ فارسی عمیدبرهای که در شکم میش است و پیش از آنکه زاییده شود مادرش را بکشند و آن را بیرون بیاورند.
متوذللغتنامه دهخدامتوذل . [ م ُ ت َ وَذْ ذِ ] (ع ص ) کسی که گوشت را می برد بدون تقسیم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توذل شود.
متوذللغتنامه دهخدامتوذل . [ م ُ ت َ وَذْ ذِ ] (ع ص ) کسی که گوشت را می برد بدون تقسیم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توذل شود.