تورگولغتنامه دهخداتورگو. [ گ ُ ] (اِخ ) آن ربر ژاک . رجل اقتصادی فرانسه (1727-1781 م .) وی در زمان لوئی شانزدهم وزیر مالیه گردیده و میخواست طبق نظریات فیزیوکراتها اصلاحاتی عمیق بعمل آورد. گمرک داخلی را ملغی کرد و آزادی تجارت و
تورگئولغتنامه دهخداتورگئو. [ ت ُ گ َ ءُ ] (اِخ ) شهری در ناحیه ٔ ساکس آلمان است که بر کنار الب واقع است و 17700 تن سکنه دارد. محصول آن ماشینهای کشاورزی و کاغذ است . در سی ام آوریل سال 1945 م . نیروی امریکا و روس در آن شهر بهم ر
تورولغتنامه دهخداتورو. [ ت ُ رُ ] (اِخ ) هنری . نویسنده ٔ امریکائی . وی در سال 1817م . در ماساچوست متولد شد و از پیروان امرسون فیلسوف آمریکا بود. وی در سال 1862م . درگذشت . او راست : «والدن ، یا زندگی در جنگلها» . (از لاروس )
توریفلغتنامه دهخداتوریف . [ ت َ ] (ع مص ) مکیدن . || بخش کردن زمین را. || دراز و فراخ گردیدن سایه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تئورویلغتنامه دهخداتئوروی . [ ] (اِخ ) تئوروی (برابر خرداد) یکی از شش حامل شر اهریمن در مقابل امشاسپندان . موجب اتلاف و فساد و شکست و گرسنگی و تشنگی و شریک «زئی ریش » (برابر امرداد) است . (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف محمد معین ص 163).
تورگوویلغتنامه دهخداتورگووی . [ گ ُ ] (اِخ ) به آلمانی «تورگو» . بخشی است که بر کنار دریاچه ٔ کنستانس واقع است و 149700 تن سکنه دارد و مرکز آن فرن فلد است . (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تورغوویا شود.
تورگوویلغتنامه دهخداتورگووی . [ گ ُ ] (اِخ ) به آلمانی «تورگو» . بخشی است که بر کنار دریاچه ٔ کنستانس واقع است و 149700 تن سکنه دارد و مرکز آن فرن فلد است . (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تورغوویا شود.