توشگانلغتنامه دهخداتوشگان . (اِ) گلخن و توشکان . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 309 شود.
طوسانلغتنامه دهخداطوسان . (اِخ ) نام محلی که برحسب روایت ، طوس نوذر سردار کیخسرو ساخت در محلی که کوسان نام داشت و آن در ناحیه ٔ پنجاه هزار مازندران است . (مازندران و استراباد رابینو ص 160 بخش انگلیسی ).
طاوسانلغتنامه دهخداطاوسان . [ وو] (اِخ ) اصلشان از تخم طاوس بن کیان است و او از تابعین بود. در ایشان علمای عالی مرتبه بوده اند چون شیخ محمد و پسرش ابوجعفر عراقی . (تاریخ گزیده ص 848).
زاورفرهنگ فارسی عمیدخادم؛ خدمتکار؛ چاکر؛ پرستار: ◻︎ جگرتشنگانند و بیتوشگان / که بیچارگانند و بیزاوران (رودکی: ۵۴۳).