تولیدمثل کردنreproduceواژههای مصوب فرهنگستانبه وجود آمدن جاندار فرزند از جاندار والد به طریقۀ جنسی یا غیرجنسی متـ . زادآوری کردن، زاد آوردن
تولیدمثلreproductionواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری که با آن جاندار میتواند جانداری مشابه خود به وجود آورد متـ . زادآوری
تولیدمثل جنسیsexual reproductionواژههای مصوب فرهنگستانتولیدمثلی مبتنی بر لقاح یاختههای جنسی نر و ماده که در آن هر نسل با نسل قبل و بعد از خود تفاوت ژنشناختی دارد
جدایی تولیدمثلیreproductive isolationواژههای مصوب فرهنگستاننبود امکان درونآمیزی (interbreeding) بین اعضای یک جمعیت یا زیرگونهها یا گونههای آن
تولیدمثلreproductionواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری که با آن جاندار میتواند جانداری مشابه خود به وجود آورد متـ . زادآوری
تولیدمثلreproductionواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری که با آن جاندار میتواند جانداری مشابه خود به وجود آورد متـ . زادآوری