تونل فروچرخشspin tunnel, spinning tunnel, vertical tunnel, vertical wind tunnel, vertical spin tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که جریان هوا در آزمونگاه آن عمودی و روبهبالا و مدل متصل، اما شناور است و در آن مشخصههای فروچرخشی مدل بررسی میشود
تونل اَبَرصوتیsupersonic tunnel, supersonic wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که آزمونگاه آن میتواند در سرعت اَبَرصوتی کار کند
تونل ارتفاعaltitude tunnel, altitude wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در آزمونگاه آن شبیهسازی شرایط فشار و دما و رطوبت در ارتفاع مورد نظر ممکن است
تونل تراصوتیtransonic tunnel, transonic wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که آزمونگاه آن میتواند در اعداد ماخِ نزدیک به یک کار کند
تونل دَمِشیblowdown tunnel, blowdown wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل باد مداربازی که در آن گاز انباشتۀ تحتِفشار پس از عبور از آزمونگاه در هوای آزاد یا درون محفظۀ خالی دمیده میشود
boreدیکشنری انگلیسی به فارسیبذر، سوراخ، گمانه، منفذ، کالیبر تفنگ، سر خر، با مته سوراخ کردن، موی دماغ کسی شدن، خسته کردن، سوراخ کردن، با مته تونل زدن، سفتن، نقب زدن، وسیله سوراخ کردن، سنبه زدن
ثقبدیکشنری عربی به فارسیگمانه , سوراخ کردن , سنبيدن , سفتن , نقب زدن , بامته تونل زدن , خسته کردن , موي دماغ کسي شدن , خسته شدن , منفذ , سوراخ , مته , وسيله سوراخ کردن , کاليبر تفنگ , خسته کننده , چشم کوچک , حلقه , چشم , روزنه , مزغل
مقعر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، غر کردن، فرورفتگی ایجاد کردن حفر کردن، حفاری کردن، استخراج کردن، گود کردن، تونل زدن، نقبزدن، کندن، گودبرداری کردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو کردن، جستجو کردن، جُستن، کنجکاوی کردن شخم زدن، شیار کشیدن سفتن، سوراخ کردن درآوردن، خالی کردن دندانهدار کردن دفن کردن
تونللغتنامه دهخداتونل . [ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) نفق . راههای کنده در کوه برای عبور ترن . از تهران تا شاهی صد و ده تونل هست . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). راهی که در زیرزمین سازند و یا کوه را سوراخ کنند جهت عبور راه آهن . (ناظم الاطباء). راهرو و معبر زیرزمینی که بر اسلوب معماری سازند عبور قطاره
تونللغتنامه دهخداتونل . [ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) نفق . راههای کنده در کوه برای عبور ترن . از تهران تا شاهی صد و ده تونل هست . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). راهی که در زیرزمین سازند و یا کوه را سوراخ کنند جهت عبور راه آهن . (ناظم الاطباء). راهرو و معبر زیرزمینی که بر اسلوب معماری سازند عبور قطاره