تاخردیکشنری عربی به فارسیپس افت , تاخير , کم هوشي , عدم رشد فکري , شتاب منفي , ديرکرد , تاخير ورود , دير امدن
يَتَأَخَّرَفرهنگ واژگان قرآنکه تأخير پيدا کند - که عقب بيفتد (منظور از تقدم ،در عبارت "إِنَّهَا لَإِحْدَى ﭐلْکُبَرِ نَذِيراً لِّلْبَشَرِ لِمَن شَاءَ مِنکُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ " پيروي کردن از حق است که مصداق خارجيش ايمان و اطاعت است ، و منظور از تاخر ، پيروي نکردن است که مصداقش کفر و معصيت است و معنايش اين است که