تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) انبوهی کردن کار بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). تدائم . رجوع به تدائم شود.
تداوملغتنامه دهخداتداوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گرد برگشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تداوم مرغ در هوا؛ تحلیق آن . (ذیل اقرب الموارد از الاساس ).
تدهیملغتنامه دهخداتدهیم . [ ت َ ] (ع مص ) سیاه کردن آتش دیگ را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
تداومدیکشنری فارسی به انگلیسیcontinuance, continuation, continuity, duration, permanence, persistence
لَا يَسْمَعُواْفرهنگ واژگان قرآننمي شنوند ( در عبارت "إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُواْ دُعَاءَکُمْ "جزمش به دليل جواب شرط واقع شدن است)
ابیوردیلغتنامه دهخداابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویةالأصغربن محمدبن ابی العبا