تماتهلغتنامه دهخداتماته . [ ت َ ت ُه ْ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تباعد. (اقرب الموارد). || تغافل . (اقرب الموارد).
تموتهلغتنامه دهخداتموته . [ ت َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرده که در بخش مرکزی شهرستان سقز واقع است و 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تیموتهلغتنامه دهخداتیموته . [ م ُ ت ِ ] (اِخ ) سن ... اسقف افز که در حدود سال 35 م . متولد و در سال 97 م . کشته شد. او از پیروان و شاگردان سن پل بود و جشن روز 24 ژانویه به او منسوب است . (از لا
تاماتاولغتنامه دهخداتاماتاو. (اِخ ) شهر و بندری است بر ساحل شرقی ماداگاسکار و 60000 تن سکنه دارد. قاموس الاعلام ترکی در ذیل کلمه ٔ «تاماتاوه » آرد: ...مسکن قوم «بتانیمن » است ... و مرکز تجارت با مردم همجوار است و فرانسویها بسال 1829</s
تماتلغتنامه دهخداتمات . [ ت ُ ] (اِ) گوجه فرنگی . تَماتَه . رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 238 و گوجه فرنگی شود.
تماتهلغتنامه دهخداتماته . [ ت َ ت ُه ْ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تباعد. (اقرب الموارد). || تغافل . (اقرب الموارد).
بادنجان فرنگیلغتنامه دهخدابادنجان فرنگی . [ دَ / دِ ف َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از پاگوشتی است که بعد از کشف آمریکا پیدا شده و نام دیگرش تماته است . (فرهنگ نظام ). گوجه فرنگی . تمات . طماطم .
گوجه فرنگیفرهنگ فارسی عمید۱. میوهای آبدار با پوست نازک سرخرنگ و تخمهای ریز که خام و پختۀ آن خورده میشود و دارای ویتامین C میباشد.۲. بوتۀ این گیاه که شاخههای بلند و برگهای بریده دارد؛ تمات؛ تماته.