مکریتلغتنامه دهخدامکریت . [ م َ ] (اِخ ) یکی از قبایل مغول که از امرای معروف آن توق تغان و کوچلک خان بن رونک می باشند : توق تغان که او نیز امیر مکریت بود و بیشتر از آوازه ٔ صولت چنگیزخان گریخته بودند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص <spa
تائقلغتنامه دهخداتائق . [ ءِ ] (ع ص ) از تَوق ، آرزومند. شایق . (غیاث ). تواق . (منتهی الارب ). مشتاق . شیق .
توقلغتنامه دهخداتوق . (ع اِ) کجی عصا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کجی عصا و مانند آن . (از ذیل اقرب الموارد).