تکامللغتنامه دهخداتکامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تمام شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تکامل اللغة؛ در اصطلاح آن باشد که حروف تشکیل دهنده ٔ آن قلب مکانی یابد تا افاده ٔ معنی جدید کند و آنرا اکتهال لغت نیز گویند مانند کلمه ٔ «مدح » که کلمات زیر با قلب حروف آن از آن مشتق
تکاملevolutionواژههای مصوب فرهنگستان1. تغییرات ارثی در موجودات زنده که در یک دورة زمانی و در چندین نسل صورت میگیرد 2. انتقال مواد ژنی از والد یا والدین به نتاج در طول زمان با تغییری مشابه در مواد ژنی
تکامل تدریجی،فرگشت تدریجیgradual evolutionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تکامل که در آن میزان گستردگی تغییر در مقایسه با دورة زمانی وقوع آن اندک است
تطوردیکشنری عربی به فارسیفرضيه سيرتکامل , تغييرشکل , تحول , تکامل تدريجي , چرخش , حرکت دوراني , فرگشت
evolutionدیکشنری انگلیسی به فارسیسیر تکاملی، تکامل، تحول، فرگشت، تکامل تدریجی، چرخش، تغییر شکل، فرضیه سیرتکامل، حرکت دورانی
evolutionsدیکشنری انگلیسی به فارسیتحولات، تکامل، تحول، سیر تکاملی، فرگشت، تکامل تدریجی، چرخش، تغییر شکل، فرضیه سیرتکامل، حرکت دورانی
ماتریالیسملغتنامه دهخداماتریالیسم . [ ت ِرْ ] (فرانسوی ، اِ) نظریه و مکتب فلسفی است که دنیای خارج را واقعی و حقیقی و بیرون از شعور انسان می داند. ماتریالیسم معتقد است که ماده مبداء و اساس است و حس و شعور و تفکر فرع و زائیده ٔ ماده است و درک خاصیت ماده ٔ تکامل یافته و عالی و انعکاس خارجی جهان مادی و
تکامللغتنامه دهخداتکامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تمام شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تکامل اللغة؛ در اصطلاح آن باشد که حروف تشکیل دهنده ٔ آن قلب مکانی یابد تا افاده ٔ معنی جدید کند و آنرا اکتهال لغت نیز گویند مانند کلمه ٔ «مدح » که کلمات زیر با قلب حروف آن از آن مشتق
تکاملevolutionواژههای مصوب فرهنگستان1. تغییرات ارثی در موجودات زنده که در یک دورة زمانی و در چندین نسل صورت میگیرد 2. انتقال مواد ژنی از والد یا والدین به نتاج در طول زمان با تغییری مشابه در مواد ژنی
متکامللغتنامه دهخدامتکامل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) تمام شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تکامل شود. || تمام . (آنندراج ). کامل و درست و تمام . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
تکامللغتنامه دهخداتکامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تمام شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تکامل اللغة؛ در اصطلاح آن باشد که حروف تشکیل دهنده ٔ آن قلب مکانی یابد تا افاده ٔ معنی جدید کند و آنرا اکتهال لغت نیز گویند مانند کلمه ٔ «مدح » که کلمات زیر با قلب حروف آن از آن مشتق