تکامل کلان،کلانفرگشتmacroevolutionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تکامل در ابعاد وسیع که در مقیاس زمانِ زمینشناختی رخ داده و به تشکیل گروههای آرایهشناختی جدید منجر شده است
تکامللغتنامه دهخداتکامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تمام شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تکامل اللغة؛ در اصطلاح آن باشد که حروف تشکیل دهنده ٔ آن قلب مکانی یابد تا افاده ٔ معنی جدید کند و آنرا اکتهال لغت نیز گویند مانند کلمه ٔ «مدح » که کلمات زیر با قلب حروف آن از آن مشتق
تکاملevolutionواژههای مصوب فرهنگستان1. تغییرات ارثی در موجودات زنده که در یک دورة زمانی و در چندین نسل صورت میگیرد 2. انتقال مواد ژنی از والد یا والدین به نتاج در طول زمان با تغییری مشابه در مواد ژنی
تکامللغتنامه دهخداتکامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تمام شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تکامل اللغة؛ در اصطلاح آن باشد که حروف تشکیل دهنده ٔ آن قلب مکانی یابد تا افاده ٔ معنی جدید کند و آنرا اکتهال لغت نیز گویند مانند کلمه ٔ «مدح » که کلمات زیر با قلب حروف آن از آن مشتق
تکاملevolutionواژههای مصوب فرهنگستان1. تغییرات ارثی در موجودات زنده که در یک دورة زمانی و در چندین نسل صورت میگیرد 2. انتقال مواد ژنی از والد یا والدین به نتاج در طول زمان با تغییری مشابه در مواد ژنی
متکامللغتنامه دهخدامتکامل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) تمام شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تکامل شود. || تمام . (آنندراج ). کامل و درست و تمام . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
تکامللغتنامه دهخداتکامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تمام شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تکامل اللغة؛ در اصطلاح آن باشد که حروف تشکیل دهنده ٔ آن قلب مکانی یابد تا افاده ٔ معنی جدید کند و آنرا اکتهال لغت نیز گویند مانند کلمه ٔ «مدح » که کلمات زیر با قلب حروف آن از آن مشتق