لغتنامه دهخدا
تکرمش . [ ت َ ک َ م ُ ] (ع مص )تشنج . (تاج العروس ) (ذیل اقرب الموارد). در شواهد زیر از ترجمه ٔ محاسن اصفهان این کلمه بی آنکه در متن عربی آن آمده باشد بمعنی مغازله . ملاعبه . نوازشهای عاشقانه ، بکار رفته است : او را [شیرین را] مخفی به اصفهان آورد و بکر