تکواژهlexemeواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین واحد متمایز و انتزاعی در واژگان که در زبان بهصورتهای گوناگون به کار میرود
ثقوةلغتنامه دهخداثقوة. [ ث ُق ْ وَ ] (ع اِ) کاسه ٔ سفالین . سکره . سکوره . ج ، ثَقَوات . رجوع به ثفوة شود.
تقوحلغتنامه دهخداتقوح . [ ت َ ق َوْ وُ ] (ع مص ) ریمناک گردیدن زخم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).