تقارعلغتنامه دهخداتقارع . [ ت َ رُ ] (ع مص ) بهم بر (باهم ) قرعه زدن . (زوزنی ) (مجمل اللغة). میان همدیگر قرعه زدن (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || باهم شمشیر زدن . (زوزنی ). نیزه زدن به یکدیگر. (اقرب الموارد).
تقارهلغتنامه دهخداتقاره . [ ت َ رَ / رِ ] (اِ) تغاره ، صاحب منتهی الارب در ذیل اصبص آرد: ... لگن و تقاره یا کاسه ٔ بزرگ . رجوع به تغاره شود.
تکارهلغتنامه دهخداتکاره . [ ت َ رُ ه ْ ] (ع مص ) ناخواست و ناپسند داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تکاریلغتنامه دهخداتکاری . [ ت َ ] (ع مص ) به کرایه گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).