تکۀ مرکزیfrog 2واژههای مصوب فرهنگستانبخش مرکزی سوزن که عبور چرخهای قطار را از خطی به خط دیگر امکانپذیر میکند
تکه تکهلغتنامه دهخداتکه تکه . [ ت ِک ْ ک َ / ک ِ ت ِک ْ ک ِ / ک َ ] (ص مرکب ) پاره پاره و لقمه لقمه . (ناظم الاطباء). قطعه قطعه . بریده بریده .
تکه تکهدیکشنری فارسی به انگلیسیasunder, bitty, fractional, piecemeal, sky-high, lump, patchy, sectional
تکهتکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کهتکه، پارهپاره، عضوعضو، ریزریز، قیمه، قیمهقیمه شقهشده، مثلجگر زلیخا، شکسته، جدا ناقص پرپرو، تجهیز نشده کوچک
تکۀ مرکزی منگنزدارcast manganese frogواژههای مصوب فرهنگستانتکۀ مرکزی ریختهگریشده از فولاد منگنزدار
خط همپوش با تکۀ مرکزیgantlet track with frogsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خط همپوش که در خطوط سریعالسیر و در جاهایی که محدودیت فضا وجود دارد به کار میرود
ریل نگهبان مرکزیfrog guardrailواژههای مصوب فرهنگستانریل نگهبان کنار ریل حرکت که در محل تکۀ مرکزی قرار دارد و چرخها را ازطریق تکۀ مرکزی هدایت میکند
ریل هادیguide rail, closure rail, lead railواژههای مصوب فرهنگستانقطعه ریلی که بین پاشنۀ سوزن و تکۀ مرکزی قرار میگیرد
دوراهۀ چپگردleft-hand turnoutواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوراهۀ کناری که در آن قوس هادی، در امتداد نقطۀ سوزن به تکۀ مرکزی، به سمت چپ متمایل میشود
دوراهۀ راستگردright-hand turnoutواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوراهۀ کناری که در آن قوس هادی، در امتداد نقطۀ سوزن به تکۀ مرکزی، به سمت راست متمایل میشود