تکه تکهلغتنامه دهخداتکه تکه . [ ت ِک ْ ک َ / ک ِ ت ِک ْ ک ِ / ک َ ] (ص مرکب ) پاره پاره و لقمه لقمه . (ناظم الاطباء). قطعه قطعه . بریده بریده .
تکه تکهدیکشنری فارسی به انگلیسیasunder, bitty, fractional, piecemeal, sky-high, lump, patchy, sectional
تکهتکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کهتکه، پارهپاره، عضوعضو، ریزریز، قیمه، قیمهقیمه شقهشده، مثلجگر زلیخا، شکسته، جدا ناقص پرپرو، تجهیز نشده کوچک
اعتمادفرهنگ فارسی عمید۱. تکیه کردن؛ پشتگرمی؛ وثوق.۲. متکی شدن به کسی و کاری را به او سپردن؛ واگذاشتن کار به کسی.
leansدیکشنری انگلیسی به فارسیچرت زدن، تکیه زدن، کج شدن، خم شدن، تکیه کردن، پشت دادن، پشت گرمی داشتن، متکی شدن، تکیه دادن بطرف، تمایل داشتن، خمیدن
لحم بدون دهندیکشنری عربی به فارسیتکيه کردن , تکيه زدن , پشت دادن , کج شدن , خم شدن , پشت گرمي داشتن , متکي شدن , تکيه دادن بطرف , تمايل داشتن , لا غر , نزار , نحيف , اندک , ضعيف , کم سود , بيحاصل
leanدیکشنری انگلیسی به فارسیلاغر، تکیه زدن، کج شدن، خم شدن، تکیه کردن، پشت دادن، پشت گرمی داشتن، متکی شدن، تکیه دادن بطرف، تمایل داشتن، خمیدن، ضعیف، اندک، کم سود، نحیف، بی حاصل، نزار
تکیه نمودنلغتنامه دهخداتکیه نمودن . [ ت َ ی ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تکیه کردن . پشت دادن . تکیه دادن : انجام مهم خواستن از مردم پست چون تکیه نمودن است بر بازوی مست . آ
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان درجزین است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 430 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار است . کوهستانی و سردسیر می باشد و 550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهی دشت بالا است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع است و 220 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه باشت و بابویی است که در بخش گچساران شهرستان بهبهان واقع است . کوهستانی و معتدل است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی است که در بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
نمدتکیهلغتنامه دهخدانمدتکیه . [ ن َ م َ ت َک ْ / ت ِک ْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) نوعی از نمد گستردنی . (آنندراج ). بالش و بستر نمدین : به این هر دو باشد که صلحی دهی کنم چون نمدتکیه ات همرهی . <p
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان درجزین است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 430 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار است . کوهستانی و سردسیر می باشد و 550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهی دشت بالا است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع است و 220 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تکیهلغتنامه دهخداتکیه . [ ت َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه باشت و بابویی است که در بخش گچساران شهرستان بهبهان واقع است . کوهستانی و معتدل است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).