ترق ترقلغتنامه دهخداترق ترق . [ ت ِ رِ ت ِ رِ ] (اِ صوت ) حکایت آواز تیر سقف آنگاه که شروع به شکستن کند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حکایت آواز برخورد دو چیز عموماً.
طریق طریقلغتنامه دهخداطریق طریق . [ طِرْ ری طِرْ ری ] (ع صوت مرکب ) بجای طرقواکه فعل امر است استعمال کنند. رجوع به طرقوا شود.
پاچین راهبندbarrier skirtواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای پلاستیکی یا فلزی که به تیرک راهبند متصل میشود تا فاصلۀ بین تیرک راهبند و سطح زمین را پُر کند
پست سرِ تیرpole-mounted substationواژههای مصوب فرهنگستانپست توزیع روبازی که بر روی یک یا چند تیرک نصب شده است