دولت تیمارگرnanny stateواژههای مصوب فرهنگستاندولتی که مراقبت شهروندان را از گهواره تا گور بر عهده دارد
تمریرلغتنامه دهخداتمریر. [ ت َ ] (ع مص ) تلخ گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). تلخ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گستردن بر روی زمین . (از اقرب الموارد).
مهترفرهنگ مترادف و متضاد۱. بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور، کلانتر، محتشم، نقیب ۲. تیمارگر اسب، نگهبان اسب ≠ کهتر
دولت تیمارگرnanny stateواژههای مصوب فرهنگستاندولتی که مراقبت شهروندان را از گهواره تا گور بر عهده دارد