ترجمه مقاله

تیمار کردن

۱. پرستاری کردن، مراقبت کردن، مواظبت کردن
۲. خدمت کردن
۳. غمخواری کردن

تیمار

فرهنگ فارسی عمید

۱. پرستاری، نوازش، و مراقبت از شخص بیمار یا آسیب‌دیده.۲. غم‌خواری؛ دلسوزی.۳. (اسم) فکر؛ اندیشه.۴. (اسم) دردورنج.⟨ تیمار خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] غم‌خواری ‌کردن؛ دلسوزی ‌کردن: ◻︎ به تنها تن خویش جستم نبرد / به پرخاش تیمار من کس نخورد (فردوسی: ۵/۳۵۲).⟨ تیمار د

بوتیمار

لغت‌نامه دهخدا

بوتیمار.(اِ) نام مرغی است که او را غم خورک نیز گویند و او پیوسته در کنار آب نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود با وجود تشنگی آب نخورد و او را بعربی یمام و بیونانی شفنین خوانند. گوشتش بیخوابی آورد و مقوی حافظه باشد و ذهن را تند و تیز کند. (برهان ). مرغی است سفید که بهندی بکلا

ترجمه مقاله