تکه تکهلغتنامه دهخداتکه تکه . [ ت ِک ْ ک َ / ک ِ ت ِک ْ ک ِ / ک َ ] (ص مرکب ) پاره پاره و لقمه لقمه . (ناظم الاطباء). قطعه قطعه . بریده بریده .
تکه تکهدیکشنری فارسی به انگلیسیasunder, bitty, fractional, piecemeal, sky-high, lump, patchy, sectional
تکهتکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کهتکه، پارهپاره، عضوعضو، ریزریز، قیمه، قیمهقیمه شقهشده، مثلجگر زلیخا، شکسته، جدا ناقص پرپرو، تجهیز نشده کوچک
کتیکهلغتنامه دهخداکتیکه . [ ک َ ک َ / ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. کوهستانی و معتدل . سکنه ٔ 232 تن . آب از رودخانه ٔ مهاباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4</spa
هشتیکهلغتنامه دهخداهشتیکه . [ هََ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش بندرگز شهرستان گرگان دارای 365 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ بلبل و چشمه های دیگرو چاه . محصول عمده اش برنج ، غله ، پنبه ، کنجد، صیفی ومختصر نیشکر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir="
استیکهلغتنامه دهخدااستیکه . [ اُ ک َ ] (اِخ ) جزیره ٔ کوچک بین ایتالیا و کرس ، در مغرب جزایر لیباریا و شمال غربی صقلیه . طول آن سه میل و عرض دو میل است و اراضی آنجاآتشفشانی است . این جزیره «استیوتیذس » یعنی استخوانها نام داشته و وجه تسمیه ٔ وی آن بود که محارباتی بین سرقوسیین و قرطاجنیین بدانجا
باب بیزغره ٔ انتیکهلغتنامه دهخداباب بیزغره ٔ انتیکه . [ ب ِ زَ رَ ی ِ اَ ک َ ] (اِخ ) از دروازه های طلیطله است و مقصود از کلمه ٔ انتیکه ، بیزغره ٔ عتیقه یا قدیم است زیرا این دروازه از یادگارهای زمان عرب است و از آن به جاده ٔ پهناوری میگذرند که بر دو جانب آن درخت کاشته شده است . (از الحلل السندسیه ج <span cl