ثاوةلغتنامه دهخداثاوة. [ وَ ] (ع اِ) میش کلان سال . || گوسفند لاغر. || اندک باقی مانده از بسیار. || ثایه . و نیز رجوع به ثایه شود.
تأوهلغتنامه دهخداتأوه . [ ت َ ءَوْ وُه ْ ] (ع مص ) آوخ کردن . (زوزنی ).آه گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آه کشیدن . (آنندراج ). شکایت کردن و نالیدن . (از اقرب الموارد).
تأویهلغتنامه دهخداتأویه . [ ت َءْ ] (ع مص )(از «أوه ») آوخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آه گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تأویةلغتنامه دهخداتأویة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) (از «أوی ») پناه و جای گرفتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || پناه و جای دادن کسی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
ثایةلغتنامه دهخداثایة. [ ی َ ] (ع اِ) شوغای گوسفند. آغل گوسپندان و شتران در صحرا یا نزدیک خانه . || سنگ توده ای است پست بقدر مرد نشسته که در صحرا سازند برای نشان . || ثاوة.
اثاوةلغتنامه دهخدااثاوة. [ اِ وَ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). نمّامی و سخن چینی کردن پیش سلطان ، یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری . (منتهی الارب ). اَثو. اَثی . اِثایة.