لغتنامه دهخدا
ثجیر. [ ث َ ] (ع اِ) کنجاره . ثفل . || تکس خرما و انگور. هسته و استخوان انگور. (دهار). دانه ٔ انگور. (مهذب الاسماء). || در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده است : لای چیزهای افشرده است و قوتش متوسط است ما بین عصاره و جرم آن چیز و از مطلق ثجیر مراد لای آب انگور است و آن قابض و ضمادش با ن