ثعلاءلغتنامه دهخداثعلاء. [ ث َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث اَثعل . || زن دندان زائد یا دندان کج و راست . ج ، ثعل . لثه ٔ ثعلاء؛ لثه ای که دندانهایش بریکدیگر برآمده باشد.
طحلاءلغتنامه دهخداطحلاء. [ طَ ] (ع ص ) شاةٌ طحلاءُ؛ گوسفند نه تیره نه روشن . (منتهی الارب ). گوسفند سرخ . (مهذب الاسماء).
اثعللغتنامه دهخدااثعل . [ اَ ع َ ] (ع ص ) مهتر بزرگ با فضائل و معارف . (منتهی الارب ). || مرد دندان زائدیا کج و راست برآورده . || که دندانی افزون دارد. (مهذب الاسماء). آنک دندان افزونی دارد در پیش یکدیگر. (تاج المصادر). مؤنث : ثَعْلاء. ج ، ثُعل .