لغتنامه دهخدا
تناد. [ ت َ دد ] (ع مص ) از یکدیگر رمیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پراکنده شدن و از هم گریختن و رمیدن و منه قراءة ابن عباس و جماعة یوم التناد بشد الدال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)... به تشدید دال پراکنده شدن و از همدیگر رمیدن و یوم التناد که در قرآن واقع است ب