جابهجاییdisplacement 1واژههای مصوب فرهنگستان[روانشناسی] سازوکاری دفاعی که در آن عاطفۀ فرد از تصور یا موضوعی خاص معطوف به تصور یا موضوعی دیگر میشود [فیزیک] هرگونه حرکت ذره یا جسم از یک نقطۀ فضا به نقطۀ دیگر
گروه آبلیAbelian groupواژههای مصوب فرهنگستانهر گروه که عمل دوتایی آن جابهجایی باشد متـ . گروه جابهجایی 1 commutative group
جابهجایی ارتفاعیrelief displacementواژههای مصوب فرهنگستانانحراف نقطۀ تصویری از نقطۀ اصلی در هنگامی که نقطۀ شیئی به موازات محور اپتیکی حرکت داده میشود
جابهجایی اینشتینیEinstein shift, Einstein displacementواژههای مصوب فرهنگستان← انتقالبهسرخِ گرانشی
جابهجایی شیمیاییchemical shiftواژههای مصوب فرهنگستانتغییر مکان قلههای طیف تشدید مغناطیسی هسته براثر پوشیدگی الکترونهای پیرامون آنها
قاعدۀ جابهجاییcommutation ruleواژههای مصوب فرهنگستانرابطۀ بین دو عملگر جابهجاییناپذیر در مکانیک کوانتومی که ارتباط میان ترتیب حاصلِضرب عملگرها را نشان میدهد متـ . رابطۀ جابهجایی commutation relation