جاحنلغتنامه دهخداجاحن . [ ح ِ ] (ع ص )نعت فاعلی از جَحْن . کسی که بر عیال خود تنگ گیرد از بخل یا از تنگدستی . امساک کننده . تنگ گیرنده بر عیال از تنگدستی یا بخل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
جاونلغتنامه دهخداجاون . [ وَ ] (اِ) لغتی است در هاون . (یادداشت بخط مؤلف ). ابدال «هَ» به «ج ». جوفن . جوغن .