جازنلغتنامه دهخداجازن . [ زَ ] (نف مرکب ) در تداول عامه آنکه کسی را از جای خود براند.- جازن کردن کسی را ؛ او را از جای خود راندن .
جایگزینفرهنگ فارسی عمیدکسی یا چیزی که بهجای کسی یا چیزی دیگر قرار میگیرد و معمولاً هر دو دارای ویژگیهای مشابه میباشند.
جازندرلغتنامه دهخداجازندر. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بار معدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور در 42 هزارگزی جنوب باختر چکنه بالا واقع و محلی است کوهستانی و معتدل ، سکنه آن 60 تن مذهب آنان شیعه و زبان ایشان فارسی است . محصول آن غ
جازندرلغتنامه دهخداجازندر. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بار معدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور در 42 هزارگزی جنوب باختر چکنه بالا واقع و محلی است کوهستانی و معتدل ، سکنه آن 60 تن مذهب آنان شیعه و زبان ایشان فارسی است . محصول آن غ