جانسنلغتنامه دهخداجانسن . [ س ِ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان بیولژی است که از دسته ٔ مخالفان تئوری کروموسومی بشمار است . رجوع به بیولژی وراثت تألیف عزت اﷲ خبیری ج 1 ص 174 شود.
جانشینلغتنامه دهخداجانشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) قائم مقام . (بهارعجم ) (آنندراج ). کسی که به نیابت از دیگری کاری انجام دهد مانند: وکیل ، وصی ، ولی ، نایب ، نائب مناب ، خلیفه ، ولی ، بدل ، عوض ، قَفی ّ. (منتهی الارب ) : بی باده دل ز سیر جهان وانمیشودگل جانشین سبزه
جانشینفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که بهجای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد.۲. [قدیمی] خلیفه؛ قائممقام؛ ولیعهد.۳. عوض.
جانشیندیکشنری فارسی به انگلیسیacting, alternate, deputy, double, fill-in, quid pro quo, relief, replacement, stand-in, substitute, successor, surrogate
علشلغتنامه دهخداعلش . [ ع َ ] (ع اِمص ) سبکی . (ناظم الاطباء). || آزمندی و حرص . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسن ).
درپیچلغتنامه دهخدادرپیچ . [ دَ ] (اِ مرکب ) پرده ای که در دم در خانه ٔ اندرونی می آویزند تا کسی داخل آن نگردد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسن ).
تامشطهلغتنامه دهخداتامشطه . [ م َ طَ ] (اِ) مأخوذ از بربری ، رازیانه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی - انگلیسی جانسن ). و رجوع به تامساورت و تامشاورت شود.
ژنسنلغتنامه دهخداژنسن . [ ژُ س ُ ] (اِخ ) جانسن . اندریو. نام رئیس جمهوری اتازونی در سال 1865 م . وی پس از کشته شدن لینکلن به مقام ریاست جمهور رسید (1808-1875 م .).
ژنسنلغتنامه دهخداژنسن . [ ژُ س ُ ] (اِخ ) جانسن . بنژامن . نام یکی از بهترین شعرای درام نویس انگلیس . مولد وِستمینستر بسال 1572 یا 1573و وفات بسال 1637 م . وی را بِن ژنسن نیز میگفتند.