جاویدانهالغتنامه دهخداجاویدانها. (اِخ ) نام قسمت زبده و برگزیده ٔ سپاهیان هخامنشی است و چون عده ٔ نفرات این دسته هیچگاه نمی کاست به جاویدان موسوم بودند. این سپاه غالباً در قلب جا میگرفتند و دلیرانه جنگیده و قلب لشکر دشمن را شکسته و پیش میرفتند. از سپاهیان هخامنشی تنها جاویدانها اسلحه ٔ دفاعی داشتن
جاودانهفرهنگ فارسی عمید۱. پاینده؛ پایدار؛ همیشگی: ◻︎ اگر مرد رنجی ا گر مرد گنج / نه گنجت بُوَد جاودانه نه رنج (فردوسی: ۸/۳۹۶ حاشیه).۲. (قید) تا همیشه: ◻︎ اگر غم را چو آتش دود بودی / جهان تاریک بودی جاودانه (شهید بلخی: شاعران بیدیوان: ۳۶).
جاودانهلغتنامه دهخداجاودانه . [ وِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) همیشه . (شرفنامه ٔ منیری ). مخفف جاویدانه است که دائم و همیشه و ابد باشد. (برهان ). در پهلوی جاویتانک . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). همواره . دائم . باقی . پیوسته . (آنندراج ) (انجمن آرا). جاود. جا
جاویدانهلغتنامه دهخداجاویدانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق ) جاویدان . همیشه . دایم . (برهان ). جاود. جاودان . جاوید.
جاویدانانلغتنامه دهخداجاویدانان . (اِخ ) نام دسته ای از سپاهیان دوره ٔ هخامنشی . رجوع به جاویدانها در همین لغت نامه و رجوع به ایران باستان شود.
خشایارشالغتنامه دهخداخشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بتخت نشست نخست با لشکری عازم مصر شد و با وجود مقاو