جاونلغتنامه دهخداجاون . [ وَ ] (اِ) لغتی است در هاون . (یادداشت بخط مؤلف ). ابدال «هَ» به «ج ». جوفن . جوغن .
گل زائونلغتنامه دهخداگل زائون . [گ ُ ] (اِخ ) نام اصلی آن آبسرفت است که دهی است از دهستان دابوی بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 5هزارگزی شمال آمل . هوای آن معتدل و دارای 85 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ هراز و چشمه و محصول آن بر
جاون کثلغتنامه دهخداجاون کث . [ وَ ک َ ] (اِخ ) نام دیگر ثنکت برد. و آن نام یک حصن افسانه ای است که گویند راون شیطان هنگامی که زن رام بن دشرت را ربوده بود، در آنجا متحصن شد. (از تحقیق ماللهند ص 158).