جاچلغتنامه دهخداجاچ . (اِ) توده ٔ غله ٔ پاک شده از کاه . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ نظام ). چنانکه توده ٔ غله ٔ با کاه را خرمن گویند و بتازی صُبرة خوانند،و مبدّل جاش است . (فرهنگ نظام ). رجوع به جاش شود.
انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
بادموجwind wave, wind sea, seaواژههای مصوب فرهنگستانامواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
موشک سطحروsea-skimming missile, sea skimmerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موشک هدایتشوندۀ دریایی که پس از پرتاب، برای جلوگیری از شناسایی شدن، در نزدیک سطح آب حرکت میکند
جاچراغیلغتنامه دهخداجاچراغی . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) جائی که در دیوار کنند نهادن چراغ را. محلی به دیوار برای نهادن چراغ . جائی که چراغ در آن نهند.
جاچمدانیluggage rack, baggage rackواژههای مصوب فرهنگستانرف یا محفظهای معمولاً در بالای سر مسافران در وسایل نقلیه، مانند قطار و اتوبوس و هواپیما برای قراردادن بار و وسایل دستی آنها
جاچراغیلغتنامه دهخداجاچراغی . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) جائی که در دیوار کنند نهادن چراغ را. محلی به دیوار برای نهادن چراغ . جائی که چراغ در آن نهند.
جاچمدانیluggage rack, baggage rackواژههای مصوب فرهنگستانرف یا محفظهای معمولاً در بالای سر مسافران در وسایل نقلیه، مانند قطار و اتوبوس و هواپیما برای قراردادن بار و وسایل دستی آنها