جحوةلغتنامه دهخداجحوة. [ ج َح ْ وَ] (ع اِ) یک گام . (منتهی الارب ) (لسان از ذیل اقرب الموارد). یک گام زدن است . (شرح قاموس ). || روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). وجه . (قطر المحیط).
جهوةلغتنامه دهخداجهوة. [ ج َه ْ وَ ] (ع ص ، اِ) نام دبر است چون برهنه بود. (مهذب الاسماء). کون برهنه . || پشته . || ناقه ٔ فرتوت . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد).
زهوةلغتنامه دهخدازهوة. [ زَهَْ وَ ] (اِخ ) نام داه آزاد احمدبن بدر، که محدثه بود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).