جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انتقال تجزیه، فساد شکنندگی حائل، جدار مرزبندی، حد فرقان، تمیز جداکننده: صافی، پالایه، فیلتر، الک، الکِ نرم، غربالک، غربال (غربیل)، آردبیز، [صفت
جداسازی 1isolation 2واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ روانکاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن ارتباط میان اندیشهها و احساسهای ناخوشایند با اندیشهها و احساسهای دیگر مرتبط با آنها قطع میشود
جداسازی 3separation 1واژههای مصوب فرهنگستانجدا کردن اجزای جامد و مایع و گاز سازندۀ مخلوط بهکمک روشهای مختلف، نظیر تقطیر و استخراج و جذب
جداسازی کالاهاsegregation of goodsواژههای مصوب فرهنگستانجدا کردن کالاهای مختلفی که به هر دلیل نباید در کنار یکدیگر باشند متـ . جداسازی 2 segregation
جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انتقال تجزیه، فساد شکنندگی حائل، جدار مرزبندی، حد فرقان، تمیز جداکننده: صافی، پالایه، فیلتر، الک، الکِ نرم، غربالک، غربال (غربیل)، آردبیز، [صفت
جداسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت زی، انفصال، فک، انقطاع تفکیک، انفکاک، دستچین انتزاع رهایی، آزادسازی انزوا، گوشهگیری تحریم، بایکوت طرد، دفع تصفیه، تقطیر تفریق مصادره جابهجایی، انتقال تجزیه، فساد شکنندگی حائل، جدار مرزبندی، حد فرقان، تمیز جداکننده: صافی، پالایه، فیلتر، الک، الکِ نرم، غربالک، غربال (غربیل)، آردبیز، [صفت
ضریب جداسازیseparation coefficientواژههای مصوب فرهنگستاننسبت ترکیبدرصدهای A و B در جریان خروجی تقسیم بر نسبت ترکیبدرصدهای A و B در جریان ورودی
منطقۀ جداسازیseparation zoneواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای که در آن مسیر حرکت کشتیها در چارچوب طرح جداسازی تردد از هم جدا شده است