جدامیشلغتنامه دهخداجدامیش . [ ج َ ] (مغولی ، اِمص ) مالیدن احجار بهم برای آمدن باران و برف . نوعی سحر و جادو. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
جدامیشیلغتنامه دهخداجدامیشی . [ ج َ ] (حامص ) جادوگری بوسیله ٔ سنگ . رجوع به برهان قاطع چ معین ج 4 حاشیه ٔ ص 2428 شود.
جدامیشیفرهنگ فارسی عمیدنوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام میدادند و معتقد بودند میتوانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند.
جدامیشیفرهنگ فارسی معین(جَ) [ مغ - فا. ] (حامص .) جادوگری به وسیلة سنگ جده (=یده ). ضح . - مغولان و ترکان معتقد بودند که توسط چنین سحری می توانند طوفان های برف را در وسط تابستان ایجاد کنند.
جدامیشیلغتنامه دهخداجدامیشی . [ ج َ ] (حامص ) جادوگری بوسیله ٔ سنگ . رجوع به برهان قاطع چ معین ج 4 حاشیه ٔ ص 2428 شود.
جدامیشیفرهنگ فارسی عمیدنوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام میدادند و معتقد بودند میتوانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند.
جدامیشیفرهنگ فارسی معین(جَ) [ مغ - فا. ] (حامص .) جادوگری به وسیلة سنگ جده (=یده ). ضح . - مغولان و ترکان معتقد بودند که توسط چنین سحری می توانند طوفان های برف را در وسط تابستان ایجاد کنند.
جدامیشیلغتنامه دهخداجدامیشی . [ ج َ ] (حامص ) جادوگری بوسیله ٔ سنگ . رجوع به برهان قاطع چ معین ج 4 حاشیه ٔ ص 2428 شود.
جدامیشیفرهنگ فارسی عمیدنوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام میدادند و معتقد بودند میتوانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند.
جدامیشیفرهنگ فارسی معین(جَ) [ مغ - فا. ] (حامص .) جادوگری به وسیلة سنگ جده (=یده ). ضح . - مغولان و ترکان معتقد بودند که توسط چنین سحری می توانند طوفان های برف را در وسط تابستان ایجاد کنند.