جدکارهفرهنگ فارسی عمید۱. رٲیها و اندیشههای مختلف.۲. تدبیرها و روشهای مختلف: ◻︎ جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب / بسی بدیدم از گونهگونه جدکاره (شهید بلخی: شاعران بیدیوان: ۳۶).
جدکارهلغتنامه دهخداجدکاره . [ ج َ رَ / رِ ] (اِ) راه ها و روشهای مختلف . (انجمن آرا). راههای مختلف . (شرفنامه ٔمنیری ). رایهای مختلف بود. (لغت اسدی ). تشاجر. اختلاف . خلاف . (یادداشت مؤلف ). روشهای مختلف : جهانیان را دیدم بسی ز هر م