جیررودلغتنامه دهخداجیررود. (اِخ ) دهی از دهستان جنت رودبار بخش رامسر شهرستان شهسوار. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود.
زیررودلغتنامه دهخدازیررود. (اِخ ) دهی از دهستان بردخون است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 105 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
جرارهفرهنگ فارسی عمید۱. [جمع: جرارات] (زیستشناسی) ویژگی نوعی عقرب زردرنگ، بسیارسمّی، و درشت که دمش روی زمین کشیده میشود.۲. [قدیمی، مجاز] بسیار؛ انبوه.۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] زلف معشوق: ◻︎ زلف پرچم نگارد اندر چشم / شکل جرارههای اهوازی (انوری: ۴۷۶).